pani is my sweet life

اندر احوالات روزهایی که گذشت....+یه قرار عالی

سلام بازم بعد یه تاخیر طولانی برگشتیم که بنویسیم یعنی چاره ایی جز نوشتن نیست . این چند هفته ایی که نبودم بنویسم یعنی نشد که بنویسم نه این که نشد یعنی حوصله نشد،اتفاق خاصی نیافتاد.جز دید و بازدید های همیشگی و گشت و گذار البته با یه تولد .تولد گل پسر عمو شهروز و چند روزی هم باز مریضی امان از دست این مریضی. اون چند روز تعطیلی ما که دلمون خوش بود که قراره کلی واسه خودمون بگردیم مصادف شد با مریض شدن بابا شهریار و بعد ازون پانی و بعد هم من که چشمتون روز بعد نبینه و بعد از گذشت نوش جان کردن ۶ تا آمپول هنوز آثارش هست. ولی به هر حال توی این فصل مریض شدن چیز عجیبی نیست همینطور هم که شنیدم خیلی از دوستای گلم با نینیاشون مریض بودن که ا...
12 دی 1389
1295 477 1 ادامه مطلب

شب یلدا ، شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی, بر تو ایرانی مبارک.

دوستان خوبم: شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و دوستی ، طولانی ترین شب سال را منور کند (( یلدا مبارک ))   ...
12 دی 1389
1504 676 15 ادامه مطلب